در حالیکه تشکیل شورای اسلامی در شهرها و روستا ها بر اساس اصول ششم و هفتم و یکصدم تا یکصد و پنجم قانون اساسی و برای پیشبرد سریع برنامه ها رفاهی و فرهنگی و اجتماعی و عمرانی شهرها تشکیل شد به نظر شما آیا با تشکیل این نهاد دمکراتیک این مهم تحقق یافته است؟

عزل و نصبهای فراوان در مدیریت و بدنه شهرداریها به چه دلیل اینقدر زیاد شده است؟

چرا ثبات مدیریت و برنامه به یکی از آرزوهای شهروندان تبدیل شده است؟

اینها و دهها سوال دیگر باعث شد تا در حالیکه در آستانه انتخابات دور چهارم شوراهای اسلامی هستبم و عمر شورای سوم با دو سال وفت اضافه که قانونی و شرعی،بودن آن هم هنوز،در پرده ابهام است رو به پایان است ضرورتی شد تا در ابن مجال به آن بپردازم.

در آن سالها که استانداران به عنوان قایم مقام شورای شهر عمل نموده و تصمیمات شهرداریها را مستقیما تحت نظر داشتند نگرانی عمده از این شرایط اعمال نفوذ مدیران استانداریها و فرمانداریها در اموال و املاک شهرداریها و درآمد های انها به نفع یک یا چند دستگاه یا اداره ثالث بیش از همه خود نمایی میکرد.

با شروع زمزمه تحقق اصول قانون اساسی در دوران ریاست جمهوری خاتمی بارقه های امید در دل شهروندان و حتی مدیران شهرداریها جان گرفت و امیدواری از پایان سلطه مالی و اجرایی استانداریها موجب شد تا استقبال بسیار خوبی از این نهاد مردم سالار بشود .

بزودی شهروندان و کاندیداها و کارکنان شهرداریها خوشحال و شادمان در تکاپوی اجرا فعالیتهای مربوط به ساماندهی به امور و مقدمات حضور نهاد شورا در بدنه  مدیریت شهری افتادند.

وعده ریاست جمهوری اصلاح طلب محقق شد و انتخابات شوراها در سطح شهرها و روستا های کشور شروع شد.

عده ای نامزد انتخابات شوراها شدند شرایط بسیار آسان باعث شد هرکس که حداقل سواد خواندن و نوشتن داشته باشد بتواند کاندید شود .

 اما مشکلی وجود داشت ......

عضویت در شورا ها افتخاری بود و هرکدام از منتخبان بایستی سوگند نامه ای امضا میکردند که مضمون مالی آن نشان از عدم منفعت طلبی افراد میباشد.

به عبارتی شورا شغل نبوده و نباید از آن و مدت زمانی که صرف آن میشود انتظار داشت تا درآمدی عاید منخب نماید این مشکل و ارزیابی هرکدام از کاندیداها از پیامدهای آن و به بیان صریحتر بی مزد بودن این کار باعث شد تا در بعضی از شهرها کاندیداها با تعداد منتخبان برابر باشد و در بعضی روستاها حتی شرکت کننده ای وجود نداشت.

نداشتن انگیزه مالی در کاندیداها و نبود انتظارات مالی از آنها و شفاف نبودن شرح وظایف شوراها و وجود صداقت در اتنخاب شونده ها و انتخاب کننده ها باعث شد تا روند ثبت نام و تبلیغات و حتی انتخابات با سلامت کامل برگزار شود .

نتایج عالی بود بهترین ها نماینده مردم شدند.

 شهرداران منتخب استانداران یکی،یکی استئفاء دادند و رفتند تنها آن دسته از شهردارن که از کارکنان و بدنه شهرداریها بودند ماندند و خود را به امواج حضور پر طلاطم و مبهم اعضای شوراهای شهر سپردند.

شوراهای شهر به شهرداریها پیوستند در روستاهای پر جمعیت که مصوبه دهیاری گرفته بودند نیز شوراهای روستا ها هم یکی پس از دیگری تشکیل شدند نهم اردیبهشت روز شوراها نام گرفت و ریس سنی شوراها انتخاب شدند و مقدمات تشکیل جلسه انتخاب هیات ریسه فراهم شد از راننده تاکسی گرفته تا مدیرکارخانه و مهندس و دکتر  همه و همه برای عضویت در شورا ها انتخاب شدند و ترکبیب های نامتناجسی از دانش و تجربه و اعتماد مردمی گرد هم آمدند و اولین شورای اسلامی شهرها بطور رسمی شروع بکار کردند .

تکافوی فراهم نمودن برنامه ای برای ارتقا خدمات در شهرداریها بودند.

کارکنان شهرداریها که خود را از یوغ استانداریها رها شده دیدند به آغوش شورا ها و اعضای آنها پناه بردند پرونده های حل و فصل نشده و بذل و بخشش های نهایی نشده همه باطل شدند اگر اداره ای بدهی به شهرداری داشت که تاکنون امیدوار بود با رایزنی و نفوذ مدیرکل شان با استاندار یا معاون وی و با اعمال فشار به شهرداران بخشیده شود به یکباره با حال شدن، بدهی خود مواجه شدند.

 با عضویت نماینده شوراها در کمیسیونهای عالی،معاملات ، کمیسیون ماده صد و هفتاد و هفت و غیره امکان تعامل غیر مثمر به کلی از بین رفت.

خاتمی که میخواست شورا ها را موفق نشان بدهد به،طور همه جانبه از آنها حمایت کرد و حتی با طرح و تصویب قانون موسوم به تجمیع عوارض آنها را به بی نیازی مالی رساند و وضع مالی،شهرداریها بسیار متحول شد عمران آبادی در،شهرها سرعت گرفت و حقوق و مزایای کارکنان شهرداریها و شهرداران به همراه سایر مزایای آنها ارتقاء یافت و به موقع پرداخت شد.

 اعتبار فراوان برای آموزش کارکنان و اصلاح بدنه و ساختار نیروی انسانی در شهرداریها و تعدیل نیروهای نا کارامد با پرداخت مزایای کافی در نظر گرفنه شد از،طرف دیگر تجهیز شهرداری ها به ماشین الات عمرانی و خدماتی را  برنامه خود قرار داد.

همه این برنامه ها با حضور اولین دوره شوراها اجرایی شد و نسیمهای عمران و آبادانی در شهرها وزیدن گرفت.

شرکتهای تعاونی مسکن و اعتبار و .... با حضور اعضای شوراها تشکیل شد و این تشکلها فرصتی مناسب برای سرمایه گذاری فراهم کردند و اعضای شوراها که به هیچ وجه با انگیزه های مالی به میدان انتخابات نیامده بودند اینک رفته،رفته منفغتهای مالی را مزمزه کردند و تعدای از آنها نیز با بهره گیری از،پشتوانه حمایت رای دهندگان به پست  و مقامهای بالاتر رسیدند.

دور اول در حال اتمام بود در حالیکه مقررات کاری و اداری و اجرایی رابطه شوراها با شهرداریها و سایر ادارات رفته رفته تکمیل میشد اما هنوز سوالها و ابهامات زیادی بود که حل نشده باقی مانده بود .

هنوز عملکرد شوراهای دوره اول بدرستی نقد و اصلاح نشده بود که چهار سال گذشت و آنهایی که با دست خالی آمده بودند حالا با دست پر، آماده ترک سالن جلسات شورا بودند .

آنهایی که تا دیروز انتخابات و عضویت در شورا ها را به دلیل عدم انتظار منفعت مالی ترک کرده بودند اینک که اعضای دور قبل را پولدار میدیدند به طمع منافع و رانت های موجود در شهرداریها با راه انداختن دعواهای حزبی و قومی قبیله ای وارد عرصه انتخابات دور دوم شدند.

تقلب در انتخابات شوراها باب شد انتقال افراد از روستاها ،خرید آراء ، سوء استفاده از اعتقادات و دین و علاقه مردم به دین و قران از،شیوه های تحلیل انتخابات و جابجایی وزنه انتخابات شد

در حالیکه در دور اول شایستگی افراد و صداقت شهروندان مبنای انتخابات بود اما در دور دوم دلبستگی های جدید وارد انگیزه های شرکت در انتخابات شد .

شورای دوم هم،رسما شروع بکار کرد دعواهای اولیه در مورد تقسیم قدرت و غنایم  از همان روز اول بالا گرفت .

امتیاز ریاست شورا،معاون شورا ،حق انتخاب شهردار و انتظارات مالی خارج از سیکل هسته اولیه این دعواها بود و نشانه های بارز آن خودش را در انتخابات هیات رییسه نشان داد تاخیر بیش از حد مجاز در تهیه صورت جلسه هیات رییسه ابتدایی ترین نشانه این ناهماهنگی و منفعت طلبی ها بود.

انتخاب شهردار پر چالش ترین اتنخاب بود حالا باید کسی انتخاب میشد که بتواند

زمین فلان عضو شورا را تغییر کاربری دهد پسرعموی دیگری را استخدام کند خواهر منشی شورا را را معاون شهردار کند و ده ها و صد ها خواسته معقول و غیر معقول و قانونی و غیر،قانونی را قانونی کند و اجرا نماید.

پیدا کردن این گزینه تنها راه ایجاد هماهنگی بین اکثریت اعضای شوراها بود انتخابی که با خودش آفتهای دیگری داشت .

شهردار تازه نفس هم سهم خودش را میخواست برادر زاده ش را استخدام کرد .

دوستش را مسول فلان دایره کرد و فامیلش را به مدیر فلان اداره منصوب کرد.

منابع مالی همچون دور اول و ییشتر به شهرداریها تخصیص،داده شد اما این بار به جای مصرف این منابع در راه توسعه همه جانبه،شهر ها صرف فعالیتهای قطبی و یک جانبه که هدف آن خشنودی عوام و اعضای شورای شهر بود گردید .

اجرای زیرساخت ها به دلیل بار تبلیغاتی کم، رهاشد و جای خود را به امور رو بنایی داد که به دلیل زود بازده بودن و اجرای سریع ، امکان بهربرداری تبلیغاتی را برای شهردار و اعضای شورای شهر را فراهم میکرد .

متاسفانه به دلیل حمایت بی حد و مرز رییس جمهور،از این نهاد، مشکلات و خلاء های قانونی رفع نشد و نهاد نظارتی مناسبی برای ساماندهی شوراها و تخلفات آنها ایجاد نگردید و این بستر ، فرصت را برای منفعت طلبان بیشتر فراهم کرد تا در لوای قوانین دست و پا شکسته و حلقه به گوش،بودن بعضی شهرداران تخلفات بزرگی رخ دهد و یا مقدمات آنها فراهم شود و در جایی که این این خواسته ها به نتیجه نرسد دوباره دعواهای داخل شورایی و تقابل آنها با شهردار منتخب موازنه قوا را به هم بزند و دوباره تغییر مدیریت را زمینه ساز شود.

بحران در مدیریت شهرداری و شورا سرنوشت اعتبارات فراوان تخصیص یافته را در ابهام فرو برد و متاسفانه دوباره شهرداری ها را با مشکل مواجه کرد و زمینه ناتوانی آنها را در خدمات رسانی فراهم آورد

  نیرو های کم بهره و بعضا کم سواد و بیسوادی که به لطف فامیل بودن با اعضای شورای شهر و شهردار به صورت موقت به بدنه شهرداری الحاق شده بودند و دیگر هیچ کس توان اخراج یا ساماندهی آنها را نداشت و تعدادشان هم کم،نبود هزینه های بسیار،زیادی را به شهرداریها تحمیل میکردند و اوضاع روز،به،روز،بدتر میشد.

شورای دوم هم با همه کمی ها و کاستی های خود به پایان رسید در حالیکه تسویه حسابها را هم با خود  به پایان برد .

این بار انتخابات شورای سوم  باز هم با فاصله گرفتن از ارزشها و توسعه روشهای تقلب از خرید و فروش و اسکن و ....گرفته تا رفتارهای قبیله گرایانه سایه  رفتار های ناهنجار اجتماعی و غیر مدنی خود را بر انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان گستراند.

 آنهایی که از مدتها قبل مثلثهای قدرت خود را طراحی میکردند اینک در پی آن بودند که با تفاهم و تعامل و تبانی و .... . هر روش دیگر  اکثریت شورا را به خود جلب نمایند تا به نان و نوایی برسند.

بیش از همه تب شهردار شدن در بین آنهایی که نیافته هایشان را در شهردار شدن میدیدن بالا گرفت نشان به آن نشان که  شورا ها معمولا یکی،دو سال اول که سلامت فکری بیشتری دارند از اینگونه آدمها دوری میکردند و قصد داشتند برعکس شورای دوم موفق تر عمل کنند .

بنابراین آن روشهای مرسوم در دوره دوم را یا بکار نبردند یا به شیوه های نوین از آن استفاده کردند

اما این پاکی و نجابت زیاد طول نکشید .

بعداز یکی دو سال دادشان بلند شد ......

شهرداری که صادقانه انتخاب شده بود زیر بار درخواستهای غیر قانونی آنها نرفت و مخالفتها و تهدید ها و مکالمات ناپسند شروع شد .

از تهدید به استعفا و استیضاح گرفته تا دعواهای لفظی محصول بعدی حضور شوراها در شهرداریها را به عینه میتوان دید و تحلیل کرد

تلاشهای انها برای اخراج نیروهایی که در دو شورای قبل به بدنه شهرداری چسپیده بودند به دلیل مخالفتهای اجتماعی خانواده های آنها ناموفق ماند ناگزیر اینها هم سهم خود را به پرسنل شهرداری افزودند و تراکم ویران کننده نیروی ناتوان و نا کارامد را بیشتر و بیشتر کردند.

تضاد منافع بالا گرفت جانمایی زمینهایشان در طرحهای هادی و جامع و تفضیلی محلی برای تاخت و تاز انواع رانت یافتند.

در یک اقدام که ماهیتش از لحاظ انطباق آن با قانون اساسی و دین و شریعت هنوز مبهم است عمر شوراهای دور سوم از ۴ سال به ۶ سال اضافه شد در حالیکه حکم وکالت انتخاب شدگان  با توجه رای گیری انجام شده برای چهار سال امضا شده بود این دوسال اضافه همچو فرصتی گرانبها بود تا دستیابی به مطامع و اهداف خود را برنامه ریزی نمایند و اینک بعد از چهارده سال ورود این نهاد به بدنه خدمات شهری هر روز فاصله خدمت با مردم بیشتر و بیشتر شده است.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: